من یاد رویت طاق محراب ابرویت

من یاد رویت طاق محراب ابرویت

[ حاج محمود کریمی ]
تو در خون ای جانا، دست و پا میزنی اما
خیمه‌ها شده غوغا آه و واویلا

دیدم کنارت ای ابرو شکسته وای
مادرم نشسته وای، پهلو شکسته

بعد از تو رفت از کفم چاره
دیگر زینب گردد آواره
پوش رقیه ز سیلی پاره

تشنه سردارم ابوفاضل، ای علمدارم ابوفاضل...

من و یاد رویت، طاق محراب ابرویت 
بوی سیبِ گیسویت، ای یار زیبا 

می‌بارد از چشمت، رحمتی به دل‌ها 
ای حیات امروز و، ای امید فردا 

ای ساقیِ تشنه لب یارا 
دریاب امشب ناله‌ی مارا 
مجنون تو هستم و تو لیلا 

من ز تو مستم ابوفاضل 
عبد تو هستم ابوفاضل 
---
دستِ من خورد به آبی که نصیب تو نشد
چشم من داد از آن آب روان تصویرم

نظرات