من کیام حجّت حق آینهى ذوالمننم من کیام، وجه خدا ماه زمین و زَمَنم من کیام، شمع فروزندهی هر انجمنم من کیام، چشم و چراغ نبى مؤتَمنم من کیام، فاطمه را باغ گل یاسمنم من کریم دو جهان یوسفِ زهرا حسنم من کیام، نخل امید نبوى را ثمرم من کیام، بحر کمال علوى را گوهرم من کیام، فاطمه را میوهى قلبم، پسرم من کیام، آنکه زِ وصف همگان خوبترم من کیام، آنکه نبى بوسه زند بر دهنم من کریم دو جهان یوسفِ زهرا حسنم من کیام، آنکه سرِ دوش نبى جاى من است جلوهى حُسن و خدا در رخ زیباى من است سرمهى چشم مَلَک خاک کف پاى من است دست تقدیر خدا دست تواناى من است هست چون شیرِ خدا بازوى خیبرشکنم من کریم دو جهان یوسفِ زهرا حسنم نقطهی وحی سرودی به ثناخوانیِ من ماهِ ماه رمضان صورت نورانیِ من روزهداران همه در محفل مهمانیِ من جای گلبوسهی زهراست به پیشانیِ من سومین نور و چهارم نفر از پنجتنم من کریم دو جهان یوسفِ زهرا حسنم مصطفى عاشقِ سروِ قدّ و بالاى من است جاودان دین حق از همّت بالاى من است آفرینش همه جا غرق تجلّىِ من است روح این روزهی سی روزه تولّی من است حج منم، سعى منم، قبله منم، کعبه منم من کریم دو جهان یوسفِ زهرا حسنم مرغِ شب منتظر زمزمهی یا ربِّ من رمضان تشنه ولی تشنهی لعل لب من آسمان و شب و مَه محو نماز شب من بهترین خَلق خدا مادر و جدّ و اَبِ من بلکه خود سیّد خوبان زمین و زمنم من کریم دو جهان یوسف زهرا حسنم من کیام، آنکه زِ اسرار خدا آگاهم من کیام، فاطمه اجلال و محمد جاهم من کیام، در بغلِ شمس ولایت ماهم من کیام، زینت آغوش رسولاللهام من کیام، آنکه بُوَد وحی الهی سخنم من کریم دو جهان یوسف زهرا حسنم مظهر حُسن خدا، عزّوجل کیست؟ منم معنى حَىَّ عَلَى خَیرِ العَمَل کیست؟ منم سیّد و سَرور و مولاى ملل کیست؟ منم فاتح و صفشکن جنگ جمل کیست؟ منم کرده اعجازِ على بازوى دشمنشکنم من کریم دو جهان یوسف زهرا حسنم مِهرِ من روز ازل واسطهی همّتهاست راه من راهنمای همهی ملّتهاست دست من رزقرسان همهی امّتهاست صلح من زیربنای همهی نهضتهاست کس نشد باخبر از ساختن و سوختنم من کریم دو جهان یوسف زهرا حسنم حلم من دین خدا را بهخدا احیا کرد صبر من فتنهگران را همه جا رسوا کرد من که در دایرهی صبر امامت کردم من که در پاسخ دشنام کرامت کردم در وطن نیز غریبانه اقامت کردم همه دیدند که با صبر، قیامت کردم بشنوید از لب شاعر که غریب وطنم من کریم دو جهان یوسف زهرا حسنم