من سینهزنم، سینهزنِ سینه شکسته اوقات خوشم موقع سینه زدنم بود بِنبیٍ عربیٍ و رسولٍ مدنی لذتی نیست گواراتر از این سینهزنی خواستم گریه کنم چون زنِ کودک مرده آمدم از حنجرهام صوت گلوگیرِ زنی سرِ زینب به سلامت، سر خود میشکنم تا نفس هست مرا بَهر شما سینهزنم بِنبیٍ عربیٍ و رسولٍ مدنی لذتی نیست گواراتر از این سینهزنی