من از کودکی عاشقت بودهام قبولم نَما گر چه آلودهام حسین جانم، حسین جانم ... ز در راندگانت حسابم مکن گدایم گدایم جوابم مکن اگر کشتند چرا آبت ندادند؟ چرا زان دُرّ نایابت ندادند؟ اگر کشتند چرا خاکت نکردند؟ کفن بر جسم صد چاکَت نکردند؟ گلی گم کردهام میجویم او را به هر گل میرسم میبویم او را گلِ من یک نشانی در بدن داشت یکی پیراهن کهنه به تن داشت چرا رنگ لبت چون ارغوانه؟ گمانم جای چوب خیزرانه