مُلِئَت بُطونُهُم مِنَ الحَرام اگه رفت رو نیزهها سر امام اگه کشته شد حسین تو ازدحام مُلِئَت بُطونُهُم مِنَ الحَرام میزدن از روی بغضِ مرتضی پیرمردا همه با عصا مدام مُلِئَت بُطونُهُم مِنَ الحَرام اَمون از خنجرِ کُند و سینه و چکمهی سنگین امون از سرِ بریده، امون از پیکر خونین آه ابیعبدالله، ابیعبدالله، ابیعبدالله... مُلِئَت بُطونُهُم مِنَ الحَرام اومدن یه عدّه پَستِ بیمرام قُربَتًا اِلی الله، واسه قتلعام مُلِئَت بُطونُهُم مِنَ الحَرام روی زخم جگرش نمک زدن زنده بود و حمله کردن به خیام مُلِئَت بُطونُهُم مِنَ الحَرام آه ابیعبدالله، ابیعبدالله، ابیعبدالله... مُلِئَتْ بُطونُهُم مِنَ الْحرام اَمون از روضههای کوفه و شام میزدن یه عدّه سنگ از روی بام مُلِئَتْ بُطونُهُم مِنَ الْحرام به مخدّرات و ناموس خدا قوم بیحیا نذاشتن احترام مُلِئَتْ بُطونُهُم مِنَ الْحرام آه ابیعبدالله، ابیعبدالله، ابیعبدالله... **** عمّه جانم عمّه جانم، عمّه جانِ مهربانم عمّه جانم عمّه جانم عمّه جانِ نیمهجانِ مهربانِ قدکمانم عمّه جانم عمّه جانم **** نه علی توانمش گفت، نه حسن توانمش خواند متحیّرم چه نامم، دختِ شاهِ لافَتی را کانونه به قلب حرم زینب بانوی دلم زینب سایهی سرم زینب الگوی مادر وهب زینب شَهدُخت عرب زینب بانوی ادب زینب یه هاشمی نسبه زینب عقیلةُ العربه زینب تو نگین پادشاهی دهی از کَرَم گدا را به شما شناختم من، بهخدا قسم خدا را دختر همای رحمت، دختر ابوالعجائب که به کربلا رساندی، شهدای کربلا را **** میدانو میزند بههم زینب بین هر قدم زینب حامیِ عَلم زینب مردانه در قالب زن زینب اسطورهی من زینب جلوهی حسن زینب یه هاشمی نسبه زینب عقیلةُ العربه زینب...