مستقیماً به دل مضطر زینب میرفت نیزهای که به تن شاه موَرب میرفت بود ارثیهی این قوم شهادت امّا شمر ای کاش به گودال مؤدب میرفت۲ *** شیرین شود به بردن نام تو کام ما این یا حسین ماست بهشت مدام ما تنها دو قطره اشک برای تو ریختیم زهرا به یاد خویش سپردهست نام ما اسلام ما سجده به سوی حریم توست شش گوشه است قبلهی هر السّلام ما از بین جمع چند شهید انتخاب کن چشم تو را بگو که گرفتهست کدام ما هنگام مرگ همچو وهب بی سر توئیم جانم فدای لحظهی حُسن ختام ما (مثل حبیب اسم تو را جار میزنیم نامت شنیده میشود از پشت بام ما) ۲ با جبر خود به بند کشیدی ظهیر را با هر چه بند فرق کند نوع دام ما گفتی به جون خویش که آزادی و برو او گفت: زندگی پس از تو حرام ما آید شبیه عابس تو خلق بشنود حبّ الحسین أجنّنی از هر کلام ما ما را عقیله دور و برت جمع کرده است۲ دخت علیست علّت این انسجام ما وقت غروب بود که زینب بلند گفت: خولی قدم گذاشته بین خیام ما چادر سیاه خواهرت افتاده دست شمر در زیر پا لگد شده حدّ مقام ما *** ای عهده دار مردم بی دست و پا حسین **** ما پرده نشینان حرم را چه به بازار