مُردم از این اَلَم که نمردم برای تو

مُردم از این اَلَم که نمردم برای تو

[ حاج حسن خلج ]
مُردم از اين اَلَم که نمردم برای تو 
ای خاک بر سرم که نشد خاک پای تو 

گر اختيار مرگ به دستم نهد خدا
روزی هزار بار بميرم برای تو

در آرزوی آن که به تو آشنا شوم 
آميختم به هر که بُوَد آشنای تو 
****
زِ آتش هجر، منِ سوخته خرمن چه کنم؟
من نگویم تو چه کردی، تو بگو من چه کنم؟
****
هزار سال گذشت از حکایتِ زینب 
هنوز مهدیِ صحرانشین، سیه‌پوش است

نظرات