مثل منظومه‌ی خورشیدی شدی

مثل منظومه‌ی خورشیدی شدی

[ حاج مجتبی روشن روان ]
مثل منظومه‌ی خورشیدی شدی
که حَریمت، پُرِ سیّاره شده
تنتو از رو زمین، جمع می‌کنم
مثل تسبیحی که نخش پاره‌ شده

به خیمه‌ها می‌بَرمت
با عمّه‌ها می‌بَرمت
با جوونای جون‌به‌لب
بین عبا می‌بَرمت

چه قدّ و بالایی، چه إرباً إربایی
با رفتنت بابا، قاتل بابایی

حیف از اون صورت زیبا
حیف از اون قامت زیبا
حیف از اون پیکر پاکِ إربا إربا

برو ولی بدون علی دلم برات تنگ می‌شه
دلم واسه شنیدن لحن صدات تنگ می‌شه
دنیا با این بزرگیاش واسه بابات تنگ می‌شه

چه قدّ و بالایی، چه إرباً إربایی
با رفتنت بابا، قاتل بابایی

منم و همین عبا و تن تو
شده دردسر، مرتّب‌ شدنت
اومدی فقط یه یاعلی بگی
یه‌ نفر با نیزه زد تو دهنت

چه بی‌اَمون می‌زدنت
پیر و جوون می‌زدنت
مؤذّن کرب‌وبلا
دمِ اذون، می‌زدنت

به خیمه‌ها می‌بَرمت
با عمّه‌ها می‌بَرمت
با جوونای جون‌به‌لب
بین عبا می‌بَرمت

روحُکَ مِن روحی
لَحْمُکَ مِن لَحمی
با تو منم کشتن
چه قوم بی‌رحمی

اینقده پاتو نکِش روی زمین
به‌خدا قلبم داره تیر می‌کِشه
تا میام بلندبلند گریه کنم
یه‌ نفر با خنده تکبیر می‌کِشه

موقع غارت حرم شبیه موی دخترم
توی آتیشِ خیمه‌ها تنت می‌سوزه پسرم

حیف! چه گیسویی، چه چشم و ابرویی
تو هم مثل مادر، شکسته‌ پهلویی

چه قدّ و بالایی، چه إرباً إربایی
با رفتنت بابا، قاتل بابایی

حسین حسین... 
****
و صَلَّی الله علی المظلوم
و صَلَّی الله علی العریان
و صَلَّی الله علی الباکین علی العطشان

عاشقتم والله، دوسِت دارم بالله
علی و صَلَّی الله علیکَ یا مولا یا اباعبدالله

نظرات