ماندهام بعد تو ای ماهِ دلآرا چه کنم؟ ماه من گر که نیایم به تماشا چه کنم؟ ای علمدار مرا بی تو علمداری نیست چشم وا کن تو بگو که منِ تنها چه کنم؟ گر بمانم به حرم، پس که تو را جمع کند؟ گر کنار تو بیایم حرمم را چه کنم؟ پسر اُمّ بنین هر طرفی ریختهای کرده دشمن همه جا هلهله بر پا چه کنم؟ عضو عضوِ بدنت را به کناری چیدم تازه اندازهی اصغر شده سقّا چه کنم؟ **** عموی رقیه داره شمر میره روبهروی رقیه ببنده با زنجیر گلوی رقیه بیا برگرد خیمه ای کَس و کارم منو تنها نگذار ای علمدارم آب به خیمه نرسید فدای سرت حسین جان حسین جان...