مادر قراره از غم شادی رو پس بگیره امشب قراره مادر تنورو دست بگیره شاید به این بهونه خونه نفس بگیره جارو میزنه تنها گردوخاکِ فرشها رو تا میکنه، میبوسه سجادهی بابا رو میگه حسنم تو مسجد بابا علی چی گفت به مردم؟ حسین مادر کجایی؟بیار برام یه خورده گندم برای چیدن سفره کمک میخوام زینب خانم نور الان میرسه آقای جهان میرسه چشممون روشن میشه علی جان میرسه محاله تا فاطمه هست غم بگیره خونهی حیدر جونم فدای این مادر مادر مادر مادر مادر... بابا به وقار خونهست، مادر قرارِ خونه معلومه از نگاشون یه رازی بینشونه چادر نماز زهرا زخماشو میپوشونه مادر واسهی بابا مهتاب شبِ تاره میدونه دلش خونه، از غصه خبر داره تنها بمونه حیدر، فاطمه نمیذاره آغوش مادر پناهه برای اهل خونواده گرمای حضور زهرا غمو به خونه راه نداده شبیه خودِ بهشته همین دو تا فرش ساده خندهی حیدره آرومِ دل فاطمه نور الان میرسه آقای جهان میرسه چشممون روشن میشه علی جان میرسه محاله تا فاطمه هست غم بگیره خونهی حیدر جونم فدای این مادر مادر مادر مادر مادر...