(قلمم دست به غزل شد لبم از اسمت عسل شد)۲ بعد تو ضرب المثل شد دخترا باباییاند عالم، هنر دست هنرمند رقیه است بر روی جبین همه، سربند رقیه است تعریف من از عشق، همان بود که گفتم در بند کسی باش، که در بند رقیه است سالی یه دفعه کربلای اربعینو از تو حوالم بگو به اونی که پی بهشته، بهشت حرم این سه ساله است نمک زندگی ارباب، ما رو دریاب... اومدی ای جان زینب خنده آوردی، به هر لب همه فهمیدن از امشب دخترا باباییاند او جان حسین است و حسین، جان رقیه است عالم همگی جمله مسلمان رقیه است بخشودگی اهل گنه، در صف محشر وابسته به یک، گردش چشمان رقیه است میگیره دل من بهونه، مثل تو بهونهی اباالفضل قیامتو نشون همه بده، بشین رو شونه اباالفضل نمک زندگی ارباب، ما رو دریاب... نوهی شیرین مولا، اشبهُ الناس به زهرا تو نشون دادی به دنیا، دخترا باباییاند وقتی که جهت ریزهخور خان رقیه است یعنی همهجا، سفرهی احسان رقیه است اینجا که بوَد مملکت حضرت مهدی جمهوری اسلامی ایران رقیه است بیا با دستای کوچیکت، امشب برای منم دعا کن یه لب تر بکن جلوی پدرت، گرهی کربلامو وا کن نمک زندگی ارباب، ما رو دریاب...