فرق دارد به یقین مزهی احسان حسن لبِ ما بوسه نگیرد مگر از نام حسن زُلف خود را به نخ چادر زهرا بستهست هر کسی هست در این دَهر پریشان حسن کَرَمش دست گدا را به خداوند رساند سائلان را بنویسید مسلمانِ حسن بیحرم هست ولی هرچه حرم زنده از اوست زائر کربوبلا هم شده مهمانِ حسن عاقبت با مدد حضرت زهرا روزی مثل ایوان نجف میشود ایوان حسن سَر دَرِ باغ حسن نام حسین است فقط نذر گلهای حسین است گلستان حسن پسرانش همهجا گوش به فرمان حسین علی اکبر همهجا گوش به فرمان حسن بعد یک عمر فقط زهر توانست شود مرهم زخم دل و سینهی سوزانِ حسن ظاهراً زهر شده قاتل او امّا نه کوچهای تنگ شده نقطهی پایان حسن *** بردم پناه هرچه به دیوار بیشتر او پیشتر رسید و رَهَم بیشتر گرفت