علی گر ابتدا شد انتها عباس خواهد شد که جای خالیاش در کربلا عباس خواهد شد نشستم با خودم گفتم اگر نام خدای ما علی باشد خدای ما اباعباس خواهد شد به میدان میرود عباس و ذکر حضرت زینب پس از هر ضربهی او مرحبا عباس خواهد شد میان حمله قبل از حمله بعد از حمله عزراییل برای لشکر دشمن، سه جا عباس خواهد شد آه آبت کرد نام آب آور داشتن چونکه محکوم است هر ساقی به ساغر داشتن در نزاع تیرها، تیر سه شعبه برد کرد بود دعوا بر سر سهم برابر داشتن قامتم خم شد، عبایم نیست یاریام کند سخت شد جسم تو را از خاکها برداشتن بچههایم را بیا زیر پر و بالا بگیر نعمت خوبی است جای دستها، پر داشتن تنت از اینهمه تیر، پر در آورد سرت از روی نیزه، سر درآورد برادر جان مچ دستت بریده که زینب از مچش زیور درآورد روی نیزه، در کنار محمل زینب بمان تا که باشد دلخوشیاش سایهی سر داشتن خبر داری که بعد از تو، شوم من همسفر با شمر نگاه ناکسان افتد، به خواهرهای تو در ضمن آب به خیمه نرسید