علی گر ابتدا شد انتها عباس خواهد شد که جای خالیاش در کربلا عباس خواهد شد نشستم با خودم گفتم اگر نام خدای ما علی باشد خدای ما اباعباس خواهد شد به میدان میرود عباس و ذکر حضرت زینب پس از هر ضربهی او مرحبا عباس خواهد شد میان حمله قبل از حمله بعد از حمله عزراییل برای لشکر دشمن، سه جا عباس خواهد شد ******* آه آبت کرد نام آب آور داشتن چونکه محکوم است هر ساقی به ساغر داشتن در نزاع تیرها، تیر سه شعبه برد کرد بود دعوا بر سر سهم برابر داشتن قامتم خم شد، عبایم نیست یاریام کند سخت شد جسم تو را از خاکها برداشتن بچههایم را بیا زیر پر و بالت بگیر نعمت خوبیست جای دستها، پر داشتن روی نیزه، در کنار محمل زینب بمان تا که باشد دلخوشیاش سایهی سر داشتن ******* تنت از اینهمه تیر، پر درآورد سرت از روی نیزه، سر درآورد برادر جان مچ دستت بریده که زینب از مچش زیور درآورد ******* خبر داری که بعد از تو، شوم من همسفر با شمر نگاه ناکسان افتد، به خواهرهای تو در ضمن ******* داداشم رو نیزه خون گریه میکرد کاری برنمیاومد از دستاش تا میدید مخدراتو میزنند گریه میکرد که نبینه چشماش