علمدار

علمدار

[ حاج محمود کریمی ]
تو خیمه‌های داغدیده
عطش دوباره پا گرفته
برای بی‌تابیِ گل‌ها
میر علم عزا گرفته 

یه سقا
میره به سمت دریا
یل تموم عالم
می‌تازه توی صحرا

یه آقا 
امید ناامیدا
میره که آب بیاره
زده به قلب ابرا

علمدار
علمت‌و نگه‌دار
دست علی به همرات
نقاب روتو بردار

وقتی که دنبال فراتی
دلیل تکبیرتو عشقه
الله اکبر انَا ابن حیدر

عموجون اگه بباره بارون
بازم آروم نمیشه
اشک چشای گریون

عموجون پیش توعه دلامون
تشنگیمون بهونه‌ست
تا تو نری به میدون

علمدار علمت‌و نگهدار
دست علی به همرات
نقاب روتو بردار

نظرات

امیرحسین رضائیامیرحسین رضائی

عالی