(عاشق، راهِ وصلو میدونه نوکر، صاحبش رو میشناسه)۲ امضایِ براتِ عشقِ من تو دستایِ اُمِعباسه از وقتی یادم میاد بودم محتاجِ دعایِ این مادر کلِ زندگیم به قربونِ آقازادههایِ این مادر بیخبر بود واویلا، از ماهش واویلا جیگرم سوخت واویلا، از آهش واویلا واویلا، واویلا ... ***** (تنها افتخارِ من اینه؛ مستِ بادهیِ اباالفضلم)۲ یا اُمُالبَنین مدد مادر، من دلدادهیِ اباالفضلم جانِ اون لحظه که گردوندی عباسو دورِ سرِ ارباب دستِ من به دامنت مادر، یا اُمُالبَنین منو دریاب (یا اُمُالبَنین منو دریاب)۳ شدم عاشق واویلا، پا تا سر واویلا منو دریاب واویلا، ای مادر واویلا واویلا، واویلا ...