صحنِ شلوغ حتی فرشتهها زائرتن پیرو جون از راه خیلی دور مسافرتن پیرزنی باگریه رولبش یه زمزمه داشت خوش به حال اونایی که آقامجاورتن چقده دستت به کرم میره هرکی باامید به حرم میره حاجتش رو میگیره وقتی که مخصوصا با چشم ترم میره امام رضا حتی اسمت غم و از دل میبره امام رضا بگو مادرت منو هم میخره امام رضاعشق باشم اون کبوتری آقا امام رضاکه همیشه رویه گنبد میپره دیدم آقا فلج اومد پیشت شفاشو گرفت پیش ضریح یه کور اومد نور چشاشو گرفت باصد امید نرفته ای اومد توصحن شما هیچی نگفت ولی برات کربلاشو گرفت حاجتامو داد پنجره فولاد بخداعرشه منه گوهرشاد واسه اینکه من سربه راه باشم مادرم عشقه تورو یادم داد امام رضا منو از دره خونت جدانکن امام رضا بیاو بدی مو برملا نکن امام رضا آقاجون توگفتی فبک الحسین امام رضا منو از گریه کنا سوانکن گریه بکن به اون شهی که پاره پاره تنه گریه بکن اون جد ما حسین بی کفنه گریه بکن که تشنه سربریدنش ریان گریه بکن روخاک کربلا بی پیرهنه گریه کن ریان به دل زینب که دید بلوا شد وسط گودال عزیز زهرا شده تنها و به زیر مرکب بدنش پامال امام رضا گریه میکنم آقابراغمش امام رضا میمیرم یه روز تویه محرمش امام رضا تو دعاکن که تا آخرش باشم امام رضا یه گدا و روضه گرده ماتمش امير عليزاده منبع:کانال متن روضه مجمع الذاکرین