شبی که رفتی و منو جا گذاشتی روی قلبم پا گذاشتی کنار شمر و حرمله خواهرو تنها گذاشتی خریدم به جونم بی کسیمو زجر روزای دلواپسی مو لحظه های بی هم نفسی مو غریبِ بی سرِ زینب وای نمی ره از یادم آه تو اون آخرین نگاه تو میگیره جونم رو هر روز کابوس قتلگاه تو ضریح تشنه ی تو زیر پاها بود چشای زینب دریا بود برا نهر حنجر تو میون دشمن دعوا بود می دیدم قطعه قطعه تنت رو جسم بی جون سنگ زدنت رو سر نیزه هاشون کفنت رو غریب بی سر زینب حالا خورشید غروبم تو دلم غوغاست آشوبم بیا که چشم انتظارم به روی سینه ام می کوبم به یاد عباس و به یاد آب آور به یاد لب های اصغر یاد اربا اربا اکبر اشک می ریزم بین بستر بارون گریه های من شو روضه خون عزای من شو برا رفتن عصای من شو غریب بی سر زینب