شب، شبِ تولد عشق شب کامل شدنِ ماه دیگه مطمئن شدم من که بهار اومده از راه با شال سبزی که روی شونه داری تو خود خود بهاری میای و طراوت یاسو میاری تو خود خود بهاری گل نرگس رو توی دلا میکاری تو خود خود بهاری هوای دلم بیتو مثل شبهای زمستونه اومدن تو نشونهی باریدن بارونه آخه کیه که منتظر آقاش نمیمونه بیا، عاشقارو منتظر نذار بیا ذوالفقارتو بیار قَسمت میدم به مادرت خاتمه بده به انتظار اباصالح اباصالح ... ماه به دور صورت تو همیشه طواف کرده روی شونهی تو خورشید عمریه اعتکاف کرده تو که طاووس بهشت جاودانی آره، مافوق بیانی رشتهی وصله زمینو آسمانی بخدا جان جهانی مثل اقیانوس رحمت بیکرانی آره صاحبَالزمانی بوی تورو حس میکنه دلم روی شاخههای یاس جای قدم تورو میبینم رو دلای پر احساس روزی که میای روی شونته عَلَم عموت عباس بیا به فدای وقار تو