شاه به خون تپیده

شاه به خون تپیده

[ حاج محمود کریمی ]
شاهِ به خون تپیده 
بین یه مشت دریده
کار افتاده دستِ 
خنجرِ لب‌پریده

یه جرعه آب می‌دادی
خنجرو تیز می‌کردی
حرم داره می‌بینه
یه حدّی داره نامردی!

گرگا دسته دسته
به دور صیدِ خسته
نشسته بی‌حیایی
رو سینه‌ی شکسته

پا می‌ذاره رو قرآن
چکمه رو عرش می‌ذاره
صِیحه میاد از کعبه
جسارت هم حدّی داره!

نظرات