سخته که هیچ کاری ازت بر نیاد جلو چشات پر پر بشه عزیزت روی سرت یه کوه غم می ریزه وقتی بگن رفتنیه مریضت آتیش در سوزونده گلشنت رو ازت گرفته وصلهی تنت رو خسته ای اما واسه خاطر من به هم بزن بساط رفتنت رو خانومم ماندنت چون شمع آبم می کند رفتنت خانه خرابم می کند زندگی نداره بی تو سامون ببین که پژمرده شدن گلامون کاش که می شد بگی دیگه می مونی واسه ی دلخوشی بچه هامون با درد و غصه هم نشینی حیف شد آخه محسنت رو نشد ببینی حیف شد تو ازدحام تا در خونه افتاد صدا زدی چجور دلت میاد ازم جدا شی علی می میره اگه تو نباشی خواستن زمین خوردنمو ببینن یه جور زدن دیگه نتونی پاشی پشت و پناهم منو تنها نذار حالا که با من این زمونه قهره نَقل زمین خوردن حیدر نُقل محافل تموم شهره شعله سوزوند یاس جوونمو آه شبیه گل عمر تو بوده کوتاه تو ماه خونه ی منی ولی حیف دو ماهه که کبوده قرص این ماه ببین داره قنفذ بهم می خنده دومی دست علی رو می بنده مظلوم علی