ریخت برهم با زمین افتادنت دنیای من

ریخت برهم با زمین افتادنت دنیای من

[ محمد امینی ]
ریخت برهم با زمین افتادنت دنیای من
دیدی آخر چشم خوردی خوش قد و بالای من

پیش‌مرگ من شدی، پیش‌مرگ خواهرم
تیرخوردی، نیزه خوردی، جای زینب، جای من

(عباس علمدار حسین، میر و سپهدار حسین) ۳

قید مشکت را بزن با من سوی خیمه بیا
بعد از این هرکس که حرف از تشنگی زد پای من

مسجد کوفه‌ست این‌جا یا کنار علقمه؟
فرق عباس است یا فرق سر بابای من

(عباس علمدار حسین، میر و سپهدار حسین) ۳

انقدر بازو زمین کوبیدی آبم کردی
داغ تو پشت مرا خم می‌کند دریای من

این خجالت چه بلایی به سرت آورده‌ست
قد یک طفل است این‌جا قامت سقای من

دارد از امروز خولی فکر معجر می‌کند
وای بر امروز من، ای وای بر فردای من

(عباس علمدار حسین، میر و سپهدار حسین)

نظرات