روزگاری بالش از بالوپر قو داشتم بر سرم تاج گلی از یاس شببو داشتم دختر شامی! نبین حالا تمامش سوخته تو کجا بودی ببینی تا کمر، مو داشتم زخمهای صورتم با نیشخندت باز شد کاش بودی آن زمانی که برورو داشتم فخر نفروش و کنارم آستین بالا نکش روزگاری مثل تو، من هم النگو داشتم زل نزن در چشمهای نیمهباز و سرخ من قبل از اینجا، چشمهایی مثل آهو داشتم غارتش کن مثل مویم، شانه میخواهم چه کار آه! روزی دست بابا را به گیسو داشتم دست بر دیوار میگیرم شبیه پیرزن قبل از آوار کتک، من نیز نیرو داشتم معجری که داشتم را دختری دزدید و رفت خواستم آنرا بگیرم، درد زانو داشتم چشمهایم خواب را فریاد زد دیشب ولی مثل زهرا مادرم، هی درد پهلو داشتم