روبه قبله شده نگاهم

روبه قبله شده نگاهم

[ مسعود پیرایش ]
رو به قبله شده نگاهم
رمقی نمونده برام 
دَمِ آخری اومدی، (حسین سلام) ٢

دیر اومدی
حالا که خواهرت شده پیر اومدی
حالا که من شدم زمین‌گیر اومدی 
دیر اومدی 

سرزده از شام غم‌ام سپیده 
اومدی ای شاه به خون تپیده 
با زخمای کهنه‌ی شام و کوفه
وقت شهادت منم رسیده
 
(حسین من، حسین من، حسین جان) ۴

من یه سال و نیمه که با روضه‌های کرب‌وبلا 
همه جا گرفتم داداش، (برات عزا) ٢

خونِ دلم
واسه‌ی تو شده عزاخونه دلم
به یاد تشنگیت پریشونه دلم
خونِ دلم

یوسف من پیرهن‌تو کشیدن
پیش نگاهم سرتو بریدن
هلهله کردن واسه کشتن تو 
وقتی سرت رو روی نیزه دیدن

(حسین من، حسین من، حسین جان) ۴

رفتی و دلمو شکست
یه آدم بی‌رحم پست
همونی که دستامو با، (طناب می‌بست) ٢

همسفرم
خیلی می‌افتادم به یاد مادرم
روزایی که شلوغ می‌شد دور و برم 
همسفرم حسین 

(بردنم آخر توی کوچه بازار
شهر پر از مردمِ مردم‌آزار
چه خالی بود جای تو و اباالفضل
وقتی تو ازدحام شدم گرفتار ) ٢

(حسین من، حسین من، حسین جان) ٢

نظرات