دست چپم بجاست اگر نیست دست راست اما هزار حیف که یک دست بیصداست مشکی از اشک به دوش مژه دارم شب و روز عشق تو داده به من منسب سقایی را گر طبیبانه بیایی بر سر بالینم به دو عالم ندهم لذت بیماری را *** دیده بگشا که طبیبت سر بالین آمد دیده بگشا که حسین با دل غمگین آمد دیده بر هم منه ای سید خون غلطیده تا نگویند حسین داغ برادر دیده دیده بگشا که طفلان همه غوقا دارند جرعهی آب از تو تنما دارند *** جانِ برادر، کو دست و پایت؟ از چه گرفته، خون چشمانت؟ مظلوم ابالفضل، مظلوم ابالفضل