دو تا برادر تنها

[ حسین محمدی فام ]
دو تا برادر تنها ، میون موج اعدا
هر دو زدن به لشکر با ذکر یازهرا

یکی غریب مادر ، یکی ساقی لشکر
هر دو به غُرش با ذکر الله اکبر

یازهرا. ببین تو رزم دو برادر
حسین و ابوفاضل دو پور حیدر
کربلا شده دریای خون سراسر

یاحسین ابوفاضل یا ابوفاضل . . .

صحنه غم برپا شد ، چشم فلک دریا شد
از تن جدا دستان حضرت سقا شد

علقمه عرش اعلی ، در همه دشت و صحرا
پیچیده فریاد یا اخا ادرک اخا

حسین جان فدا شده برادر تو
جدا شد دو دست یار و یاور تو
خجالت دارم ز روی دختر تو

یاحسین ابوفاضل یا ابوفاضل . . .

زبون گرفته عباس ، میون شور و احساس
علقمه گرفته عطر و بوی گل یاس

غرق بخون پیکرش ، انگاری بالا سرش
اومده زهرای اطهر جای مادرش

ابالفضل، دو دست تو روی زمینه
آفرین، حق برادری همینه
عشق تو، ارثیه ام البنینه

یاحسین ابوفاضل یا ابوفاضل . . .


شاعر: محمدی فام 
https://telegram.me/joinchat/Bly390D3WmrmjAXjBbUh4g

نظرات