دو تا برادر تنها ، میون موج اعدا هر دو زدن به لشکر با ذکر یازهرا یکی غریب مادر ، یکی ساقی لشکر هر دو به غُرش با ذکر الله اکبر یازهرا. ببین تو رزم دو برادر حسین و ابوفاضل دو پور حیدر کربلا شده دریای خون سراسر یاحسین ابوفاضل یا ابوفاضل . . . صحنه غم برپا شد ، چشم فلک دریا شد از تن جدا دستان حضرت سقا شد علقمه عرش اعلی ، در همه دشت و صحرا پیچیده فریاد یا اخا ادرک اخا حسین جان فدا شده برادر تو جدا شد دو دست یار و یاور تو خجالت دارم ز روی دختر تو یاحسین ابوفاضل یا ابوفاضل . . . زبون گرفته عباس ، میون شور و احساس علقمه گرفته عطر و بوی گل یاس غرق بخون پیکرش ، انگاری بالا سرش اومده زهرای اطهر جای مادرش ابالفضل، دو دست تو روی زمینه آفرین، حق برادری همینه عشق تو، ارثیه ام البنینه یاحسین ابوفاضل یا ابوفاضل . . . شاعر: محمدی فام https://telegram.me/joinchat/Bly390D3WmrmjAXjBbUh4g