دلم گرفته بهم بگو اینجا کجاست اسمش برام چه آشناست درست شنیدم کربلاست (گریهم گرفته زینب شروع شد گریههاش نمیشه برگردیم داداش فکرِ من و رقیه باش) 2 یه حسی تو دلم میگه، اینجا یه روز غم میبینم وسط این گودال، تنِ پاکت رو دَرهم میبینم دور و برِ سکینه و رباب، نامحرم میبینم (حسینِ من، حسینِ من حسینِ من، حسینِ من) صدای زهرا میرسه از این سرزمین که میکنه منو غمین اشکای زینبو ببین نکنه فردا غریبونه نگام کنی کمکم بری رهام کنی از قتلگاه صدام کنی (بگی برو سمتِ حرم، اینا همه نامحرمن) 2 برس به داد دخترم، اینا همه نامحرمن پس کو امیدِ لشکرم؟ اینا همه نامحرمن (حسینِ من، حسینِ من حسینِ من، حسینِ من) (داری میبینی رقیه داره دلهره سکینه غصه میخوره رباب به فکر چادره) 2 تو هم حزینی میدونی آخر چی میشه چادرِ من خاکی میشه جز تو پناهم کی میشه؟ (پناهِ من راضی نشو، که بیتو بیپناه بشم) ۲ چند روزِ دیگه مویکَنان واردِ قتلگاه بشم بیتو چهل منزل با شمر و حرمله همراه بشم **** کریم از خوشه چین خِرمن نگیرد خدا هرگز تو را از من نگیرد