دلم آشوبو، نگاهم خسته چه سازم آخر، دو دستم بسته چه می شد منصرف می شد ز کوفه و یا زینب نمیآمد به کوفه سرم گریه، تنم گریه، وجودم گریه {میا کوفه، میا کوفه، میا به کوفه} *** ز خون چسبیده، زبان خشکم تو را میخواند، لبان خشکم به خونِ دیده کردم من اشاره سلامی دادم از دارالعماره نخوردم آب، سلام ارباب، مرا هم دریاب {میا کوفه، میا کوفه، میا به کوفه} *** اگر چه زخمی، اگر گریانم اگر چه خونی، شده دندانم همه اینها فدای کاروانت فدای خندههای کودکانت شدم مضطر، چه بی یاور، تنم شد بی سر {میا کوفه، میا کوفه، میا به کوفه}