دشمن به جان و تن من شرر زد پیوسته منصور شرر بر جگر زد از سوزش زهر شده پیکرم آب زهری که آتش ز پا تا به سر زد آه ببین مادر افتادم از پا آه شده قامتم مثل تو تا آه واويلا واویلا واویلا دیدم که خونه،در آتیش و دوده گلهای باغم تمامی کبوده وقتی که طفلان تو آتیش دویدند تنها غمم،غصهی عمه بوده آه به هر سو یتیمی روانه آه به دست عدو تازیانه آه واويلا واویلا واویلا تنهایی ام را زمانی که دیدند در پشت مرکب تنم را کشیدند افتادهام از نفس بین کوچه اما دگر کِی سرم را بریدند آه به گودال تنی جابجا شد آه نفس می زد و سر جدا شد آه واويلا واویلا واویلا ( محمود اسدی شائق) majmaozakerine@ کانال متن روضه مجمع الذاکرین