
درو ببند پسرعمو بیا کنار من بشین من تو رو سیر نگاه کنم که تنها میشی بعد از این بیا با هم گریه کنیم برا غم فردای تو تو برای دردای من من برای دردای تو بیا با هم گریه کنیم محرم گریههای من من برا تو گریه کنم تو گریه کن برای من تو گریه کن برای این زخمی که درمون نداره اشکاتو من پاک میکنم با دستی که جون نداره فاطمتو میبخشی که رفیق نیمهراه شده بخوام بمونم نمیشه آسمونم سیاه شده فاطمتو میبخشی که خنده روو لبها نداره میخوام جلو پاهات پاشم پاهام دیگه نا نداره فاطمتو میبخشی که از پا نشستم آقاجون مدّتیه لباساتو خودم نشستم آقاجون من که میرم بهجای من دست سر بچّههات بکش بمیرم آشفته شدی یهدستی به موهات بکش بیا با هم گریه کنیم تو برا من؛ من برا تو خدا نکرده نبینه فردا کسی گریههاتو بیا با هم گریه کنیم قربون گریه کردنت دارم میمیرم برای زانو بغل گرفتنت بیا با هم گریه کنیم حالا که امشب با منی شبا سر مزار من نمیتونی داد بزنی بیا با هم گریه کنیم حرف بزنیم با چشمامون یهلحظه ساکت، گمونم بیدار شدن بچّههامون