درحیرتم که چرا شده اشک عادتم

درحیرتم که چرا شده اشک عادتم

[ حاج مهدی سلحشور ]
در حِیرتم
که چرا شده اَشک عادتم؟ 
همه عُمرمو تو هیئتم؟ 
شایدم بوده این قسمتم

صحن و سراش
یه بهشته پُر از نوکراش
واسه اینه می‌میرم براش
می‌میرم واسه کربُبَلاش

اِلٰهی تا همیشه
چراغِ روضه‌ها روشن باشه

به زیرِ خِیمه‌ی تو
همه‌ی عالَم و آدم جاشه
نَمونه دیگه غمی

بذار تا گریه کنم
گریه سِلاحِ منه مجنونت

بدونِ سینه‌زنی
همه بَدی رو دلم می‌مونه
منو ببین یِه کمی

مجنونتم آقا مجنونم
خیلی آقا بِهت مَدیونم
من پای مکتبت می‌مونم

یااَباعبدللّٰه، یااَباعبدللّٰه... 

یادش بخیر
چه شبایی که تو هیئتا
پای نوحه‌ی وا غُربَتا
می‌نشستیم آقا ساعتا

رحمت کنه
خدا گریه‌کنای تو رو
همه پیرغلامای تو رو
همه‌ی نوکرای تو رو

خدا خودش می‌دونه 
چه شبایی رو که با اشک سَرکردم

خدا خودش می‌دونه
همه‌ی مَقتَلو از بَر کردم
به امیدِ یه نگاه

هوای مارو داره 
اون‌که هوایی شده دل واسش

با گِدا مهربونه
نمی‌ذاره خالی باشه کاسش
جَوونیمون به فداش

سلطان تویی تا دنیا دنیاست 
چون پرچمت همیشه بالاست
چون بِیرَقت به دستِ سقّاست

یااَباعبدللّٰه، یااَباعبدللّٰه...

نظرات