داغ سنگینه از غمت میگم روضهتو از زبون گریههای شوهرت میگم کار دشواره ولی هر جوره این بار از تشییع و تلقین پیکرت میگم اسمعی افهمی شونههاتو هی تکون میدم جون میدم اسمعی افهمی تو رو به خدا نشون میدم جون میدم با رفتنت فاتحهی فاتح خیبر و بخون هیچ چیزی پر نمیکنه جای تو رو تو خونمون زهرا خداحافظ خداحافظ حتی فکرت میده آزارم من امانتیمو با دست خودم تو قبر میذارم مات و مبهوت همه وایسادن آه علی الدنیا بعدک العفی نازنین یارم عزیز دلم وقت غسلت دیدم ورم و کبودی روتو، پهلوتو، بازوتو حق بده دق کنم زخم کنج ابروتو ،پهلوتو ،بازو تو حسینمون تب کرد میون اشکاش آتیشه حسن داره میلرزه و هیچ جوری آروم نمیشه زهرا خداحافظ خداحافظ