حق دارم اگر محو شکوه تو بمانم

حق دارم اگر محو شکوه تو بمانم

[ حاج مهدی سلحشور ]
حق دارم اگر محو شکوه تو بمانم
بند آمده از هیبتِ نامِ تو زبانم

من آمده‌ام از تو بگویم، چه بگویم؟
من آمده‌ام از تو بخوانم، چه بخوانم؟

من اشک شدم تا که بر این خاک می‌افتم
این‌بار یتیمانه بسوی تو روانم

یا اباعبدلله...

از بنده‌ی خود دست نگیری، که بگیرد؟
بی لطف تو آشفته دلم دل نگرانم

دلتنگم و دلگیرم و دلخون و دل آشوب
داغی شده این آتش و افتاده به جانم

من مانده‌ام و حسرتِ این داغِ جگرسوز
رفتند سبک بال همه هم‌نفسانم

هیهات که از چشم تو یک لحظه می‌افتم
این غصه شده اشک و بریده‌است امانم

ای‌کاش که این مرتبه جا مانده نباشم
ای عشق به یارانِ شهیدم برسانم

یا اباعبدلله

نظرات