ثمر حقّ الیقینه

ثمر حقّ الیقینه

[ مجتبی رمضانی ]
ثمر حقّ الیقینه، پسر حبل المتینه
چشم و چراغ علی و قمر امُّ‌البَنینه
ساده بگم تُو یه جمله، بالاترینه

عالَمو بنده‌ی خودش کرده با این مرامش
بنده‌ی صالحِ توی نماز می‌دن سلامش
اینا که جای خود تو رو خدا ببین مقامو
«بِنَفْسی اَنتَ یا اَخی» گفته بِهش امامش

شاهان عالَم گدای اباالفضل
خدّام دولت‌سرای اباالفضل
ما جای خود، ارمنی‌ها دخیلِ
دستای مشکل‌گشای اباالفضل

یا اباالفضل، یا سیّدی...

*****

سند غیرت به نامش، جذَبه داره کلامش
عالَم و آدم گدا و خِیل ملائک غلامش
ساده بگم تُو یه جمله، خیلی می‌خوامش

عاشقی رو این‌جوری ثابت می‌کنه به دنیا
حتّی نفَس نمی‌کِشه بدونِ اذن مولا
نه یک قدم جلوتر و نه یک قدم عقب‌تر
معرفتش بوده که عبّاسو رسونده این‌جا

تسبیح عرش معلّا اباالفضل
فرمان‌بَر امر مولا اباالفضل
مجنونِ مجنونِ مجنون منم من
لیلیِ لیلیِ لیلا اباالفضل

یا اباالفضل، یا سیّدی...

*****

توی ادب بی‌نظیره، خیلی شجاع و دلیره
با این‌که هم شأن عرشه، پیش حسین سَر به زیره
ساده بگم تُو یه جمله، ماه منیره

نَقله که توی جنگ صفّین خودشو نشون داد
با رجزهای حیدریش لرزه به دشمن افتاد
همه دیدن که ابوشعثا رو با هفت تا بچّه‌ش
فقط به گردش نگاهش به درَک فرستاد

تمثال حیدر سَراپا اباالفضل 
سردار و کرّار و سقّا اباالفضل 
تُو سخت‌ترین لحظه‌ی جنگ حسین هم
اصلاً بعید نیست بگه یا اباالفضل

نظرات