
چشاتو وا کن تُو خرابه دخترتو نگاه کن یه بار دیگه رقیّهتو صدا کن بابا حسین فکر میکنی نبودی کی چشم تُو چشم با دخترت بود تُو ازدحام و تُو شلوغی کی همسفر با خواهرت بود از وقتی رفتی بابا حسین چیزی نخوردم بابا حسین ببین چجوری بابا حسین طاقت آوردم بابا حسین بابا حسین، بابا حسین... ***** وای از کبودی وسط آتیش کینهی یهودی ما رو زدن و پیش ما نبودی بابا حسین از وقتی که نیستی گریه مگه بهونه میخواد انقده آتیش رُو سرم ریخت موهام دیگه شونه نمیخواد به هر بهونه منو زدن با تازیونه منو زدن عمو نبود و همهی شهر دونه به دونه منو زدن بابا حسین، بابا حسین... ***** (دستی پلید لالهی گوش مرا درید دیگر صدای عمّه به گوشم نمیرسید)