باز هوام شده بارونی، مثل ابرم و می‌بارم

باز هوام شده بارونی، مثل ابرم و می‌بارم

[ مسعود پیرایش ]
باز هوام شده بارونی، مثل ابرم و می‌بارم 
ذکر روی لبم اینه، آقا خیلی دوستت دارم

بوی سیب هیئتو آقا توی روضه‌هات می‌شناسم 
تو رو به بزرگی و تو رو به محبّتت می‌شناسم 
تو رو به شش‌گوشه و اربعین زیارتت می‌شناسم 

تو قرارمی، دَم مُردنم می‌دونم تو کنارمی 
تو رو دوست دارم آخه تو اعتبارمی 
بی تو می‌میرم آخه تو کس و کارمی

حسین، وای، وای، وای...
****
گنبد تو که می‌تابه، هر شبم شبِ مهتابه
هرچی خیره که تو دنیاست، زیر قبّه‌ی اربابه 

با پیرهن سیاهِ تو یه جورایی من رفاقت دارم
زیر پرچم تو هم با همین نوکری قیمت دارم
کنار حبیب و حُرّ، خوبه یک جایی تو روضه‌ت دارم

میدی عزّتم، آخه من یه عمریه که زیر سایه‌تم
دلم آرومه شبایی که تو ه‍یئتم
توی روضه حسم اینه، زیر قُبه‌تم

حسین، وای، وای، وای...
****
لطف بی‌حد و اندازه‌ت ما رو جَلد حرم کرده
هر کسی رو که من دیدم دور اسم تو می‌گرده

سر سفره‌ی تواَم سر این سفره نمک‌گیر می‌شم
چقدَر خوبه برام که در خونه‌ی تو پیر می‌شم
مثل قطره‌های اشک سمت روضه‌هات سرازیر می‌شم

بی‌قرارم و برا تو فرقی نداره که چی‌کاره‌مو
می‌ذاری که سر رو پای تو بذارمو
یه روزی نور تو می‌گیره، مزارمو

حسین وای، وای، وای...

نظرات