زینت دوش نبی روی زمین جای تو نیست این خار و خاشاک زمین منزل و مأوای تو نیست خاک عالم به سرم کز اثر تیغ و سنان جای یک بوسه من بر همه اعضای تو نیست شمر لب تشنه چه سان رشته عمر تو گسیخت «آن دم بـــریدم من از حسین دل کامد به مقتل شمر سیه دل او میدود و من میدویدم سوی مقتل من سوی قاتل او مینشست و من مینشستم او روی سینه من در مقابل او میکشید و من میکشیدم او خنجر از کین من ناله از دل او میبرید و من میبریدم...»