ای کشتهی لبتشنه، از آب فرات محروم عالم به فدای تو سیدنا المظلوم یا مظلوم... سلطان کربلا مولانا یا حسین روحی لَکَ الفدا مولانا یا حسین مولانا یا حسین... غمت در نهانخانهی دل نشیند به نازی که زینب به محمل نشیند واویلا واویلا... سه غم آمد تو را گفت هرسه یک بار غریبی و اسیری و غم یار مسلمانان حسین مادر ندارد غریب است و کسی بر سر ندارد چرا انگشت و انگشتر نداری چرا عمامهای بر سر نداری اگر کشتند چرا آبت ندادند چرا زان دُرِ نایابت ندادند اگر کشتند چرا خاکت نکردند کفن بر جسم صد چاکت نکردند واویلا واویلا... به دنبال جنان زار گریم که از گریهام ناقه در گِل نشیند