
(ای نورِ مستدام، یا احمد السلام)۲ (ای رحمتِ تو عام، یا احمد السلام)۲ تبِ عطش دارم، به آب محتاجم به عنبر و عود و گلاب محتاجم به ساقی و جام و شراب محتاجم فقط به این صاحب کتاب محتاجم به اَبُوالزوجهیِ آقام ابوتراب محتاجم در محفلِ عاشقان به جایِ کلمات ریزد زِ لبانِ شاعران، نُقل و نبات عید است، دهانِ خویش را شیرین کن بر خاتمِ انبیاء محمّد صلوات شاهِ والامقام، یا احمد السلام دَمادَم از دمت حیات میگیرم عیدی از دستِ بچههات میگیرم (مینویسم از تو و بَرات میگیرم)۲ هم چشمهیِ کوثر است، هم آبِ حیات (هم قندِ مکرّر است، هم حَبّه نبات)۲ در بارشِ چشم و گردشِ تسبیحش بر خاتمِ انبیاء محمّد صلوات