
ای موج اشک حلقه زده در برابرم بنویس نامه ای که بخواند برادرم بنویس ای عزیز سفرکرده از وطن بنویس ای برادر با جان برابرم ای نور چشم فاطمه ای بضعةالرسول مشتاق دیده بوسی تو بار دیگرم بعد از وداع تلخ شما با معاشران با سوز هجر از همه کس آشناترم دل خسته ازمدینه به دنبالت آمدم تا از غم جدایی تو نشکند پرم دور از جمال روشنت ای آفتاب حُسن شبها ستاره میچکد از دیدهی ترم دارم امید آنکه بخوانی ز روی مِهر غمنامهی نوشته به بال کبوترم ای دولت زیارت تو آرزوی من آیا شود وصال تو روزی مقدّرم؟ دیروز وقت آمدن من به شهر قم گل ریختند مردم این شهر بر سرم حرمت گذاشتند به من تا خبر شدند معصومه نور دیدهی موسی بن جعفرم ایثار و مهربانی و مهمان نواختن هرگز نبود این همه تکریم باورم وقتی به خاطرات سفر میکنم نگاه گریم به یاد عمّهی اندوه پرورم تفسیر استقامت و ایمان زینب است ترکیب بند مرثیههایی که از برم در راه شام و کوفه چه دیدند اهل بیت دائم به یاد ان همه گلهای پرپرم اینجا نسیم میکند از هر طرف عبور گوید سلام من به تو ای زینب صبور ***** پیدا نمیکنم به تنت جای بوسه ای جز جای تیر و نیزه و خنجر حسین من برخیز و بر مسافر شامت اذان بگو قرآن بخوان در این دم آخر حسین من