ای اسد گردانِ نبی ای شرف مردای حجاز ای فاتح پیکار حُنین (ای یل بیهمتای حجاز)2 جاء الحق و زهق الباطل یعنی حیدر به شکار اومد دیدن از هر طرفِ میدون (یک لشکر پا به فرار اومد)2 چه شیر غضبناکی عجب یل بیباکی تو بین مبارزها، فراتر از ادراکی جهان همه از خاک و شما پدر خاکی ای نجفِ تو عرشِ خدا ای بشرٌ فَکیف بشر از غضبت وحشت میکنن تا میرسی با تیغ دوسَر جاء الحیدر، زهق المرحب اومد رو لب، نفس اعدا فریاد رو لب پیغمبر (جانم حیدر، ماشاءالله)2 علی جبلِ غیرت، علی یل با هیبت علی شرفِ ایمان، دلاور با همّت به دشمنِ تو میگم، تو هر نفسم لعنت