السّلام ای کوه رحمت! رود دریادل، علی کشتی ایمان فقط با تو رسد ساحل، علی نصّ بلّغ را خدا در شأن تو گفته است چون با ولای تو فقط دین میشود کامل، علی آنکه گرد تو نچرخیده است مستمسک به چیست در طواف سنگ بوده عاطل و باطل، علی هفتسال از دیگران هم پیشتر خواندی نماز در میان عرش رحمان داشتی منزل، علی در حقیقت، مقصد هر عارف و عامّی تویی رزق از تو میبرد هر عاقل و جاهل، علی جاهل است آنکس که دنبال کسی جز تو رود آنکه مجنون تو باشد میشود عاقل، علی فاتح ذاتالسلاسل بودی و در شأن تو عادیات از سوی حق یکباره شد نازل، علی تا که ختم الانبیاء بر مشرکین فائق شود تکیه بر تو میکند از بعد مُزّمّل، علی در رکوع خود به سائل هدیهای دادند تا مثل تو باشند وای از سعی بیحاصل! علی پیش تو بودم ولی سرگرم این و آن شدم بگذر از این بندهی ناقابل غافل، علی گر گدا کاهل بود، تقصیر صاحبخانه چیست هرچه کم دارم خود من بودهام کاهل، علی کوه غمهای مرا از دوش من برداشتی در حرم هروقت با گریه شدم داخل، علی اینهمه زنگار که از غم، نشسته بر دلم از دلم با یک دعایت میشود زائل، علی سهم تو تنها فقط تقسیم بیتالمال بود مثل تو دیگر ندیدم حاکم عادل، علی نخل اسلام از تلاش تو چنین سرسبز شد کیست آنکه چون تو دارد حقّ آبوگل، علی من که از تو جز همین حاجت ندارم چشمداشت لحظهی مرگم بیا جان ابوفاضل! علی