ابر نا پیدای او پیدا شده در سینه‌ام

ابر نا پیدای او پیدا شده در سینه‌ام

[ جواد مقدم ]
قبر ناپیدای او، پنهان شده در سینه‌ام
می‌کُشد آخر مرا، پنهان غم دیرینه‌ام

گه نگاهم می‌رود، دنبال او تا بیکران
گه ز داغش آتش افتد در میان جسم و جان

فاطمه یا فاطمه، فاطمه یا فاطمه ...

او نشانش، پهلوی بشکسته و میخ در است
یک نشان دیگر او را، دختر پیغمبر است

او علی را در دو عالم، همچنان تاج سر است
کِی بشر را غربتِ، زهرای اطهر باور است

فاطمه یا فاطمه، فاطمه یا فاطمه ...

کس نمی‌یابد نشان، خاک تو ای بانوی دین
تا بُوَد مخفی، مزار اطهرت روی زمین

قطره اشکی گر فشانی، در هوای فاطمه
می‌شوی سیراب محشر، از نوای فاطمه

فاطمه یا فاطمه، فاطمه یا فاطمه ...

نظرات