آمده ماه اجابتکردنِ هر خواسته بندهی بیچشم و رُو را بندهپرور خواسته ای صاحبِ خانه! مهمان آمده ردّش نکن حاجتش را سائلت تنها از این در خواسته گرچه بد کردهام، نوازش کن مرا، تنبیه نه عبد خاطی جز محبّت چیزِ دیگر خواسته یا غیاث المستغیثین! تو به فریادم برس دادِ من از دستِ نفْس سَرکِشم بَرخاسته کار من تا بیخ پیدا کرد، اشک من چکید اینکه وا گردد گرهها، دیدهی تَر خواسته داشتم رسوای عالَم میشدم، زهرا رسید سربلندیِ مرا همواره مادر خواسته ذوقِ افطاریِ من خرمای نخل مرتضی است از همان جنس رطبهایی که قنبر خواسته وقتِ دفن بچّهشیعه میرسد بابای او ما نمیگوییم، این را شخصِ حیدر خواسته چند سالی قسمتِ ما کربلارفتن نشد مَضجَعِ ارباب را آغوشِ نوکر خواسته مقتل آوردهست آقای غریبم تشنه بود آه جای جرعهآبی شِمر خنجر خواسته ***** (یک دلی بشکن ز من تا بشکنی بغض مرا) ... (السّلامُ علیکَ یا عطشان چه بلایی سرِ لبت آمد) ... (شلوغه گودال و یه تشنهلب تنها گرفته بوی خون سَر تا سَر صحرا انگار تَهِ گودال به پا شده محشر این پسر زهراست، بسوزی ای دنیا یکی داره پیرهنو میدزده پیرُهن که نه، کفن میدزده یکی داره با یه کهنهخنجر سرو از روی بدن میدزده)