محمدحسین حدادیان

دیگه خواسته‌ای ندارم

1908
10
دیگه خواسته‌ای ندارم از خدا
من فقط یه آرزو دارم همین

تو بقیع یه سَقّاخونه بسازیم
(سَرِ قبرِ حضرتِ اُمُّ‌البَنین) ۲


گفتی تا اون روزی که
قبرِ زهرا پیدا شه

قبرِ من باید مثلِ
فاطمه خاکی باشه

(آه، مَدَدی اُمُّ‌البَنین، آه، مَدَدی اُمُّ‌البَنین
آه، مَدَدی اُمُّ‌البَنین) ۲

(هرچی گفتن پسرات کشته شدن
باز می‌پرسه از حسینم چه خبر) ۲

یه اشاره برا گریه کافیه
(کی دیده اُمُّ‌البَنینِ بی‌پسر) ۲

می‌ریزه اَشکِ ماتم
می‌خونه با شور و شِین

آخرش شد عباسم
بلاگردونِ حسین

(آه، مَدَدی اُمُّ‌البَنین، آه، مَدَدی اُمُّ‌البَنین
آه، مَدَدی اُمُّ‌البَنین) ۲

(کاش دروغ باشه که میگن پسرم
با سَر از رو مَرکَب افتادی زمین) ۲

تا دیدن دیگه کلاه‌خود نداری
(به سَرت زدن عَمودِ آهنین) ۲

تورو به نَخلی بستن
که سراومد صبرِ تو

چیشد اون قَدِّ رَعنا
چه کوچیکه قبرِ تو

(آه، مَدَدی اُمُّ‌البَنین، آه، مَدَدی اُمُّ‌البَنین
آه، مَدَدی اُمُّ‌البَنین) ۲

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش