
دل بیقرارم، ابرِ بهارم
- ذاکر: محمد فصولی
- سبک: واحد
- موضوع: حضرت رقیه (س)
- سال: 1395
دل بیقرارم، ابرِ بهارم
چند روزیِ که از بابام خبر ندارم
امیدم اینه میاد کنارم
میاد دوباره سرمو رو پاش میذارم
تا کی به عشقِ روی اون، به آسمون نگاه کنم
تا کی برای دیدنش، باید بابا بابا کنم
شبیه زهرا مادرم، محزونم و قدم خمید
از غمِ دوریِ بابام، موی سرم شده سفید
میخونه عمه، میشه شبِ غمت سحر
بابای خوبت میاد به زودی از سفر
(میگم با گریه، بابا بابا بابا حسین
عشق رقیه، بابا بابا بابا حسین)3
***
میگم با اشکام، بابامو میخوام
بیاد ببینه سلسله است به دست و پاهام
بیاد ببینه، دلم کبابه
دیگه جونم به لب رسید تو این خرابه
از این زمونه سیر شدم، به غصهها اسیر شدم
سه سالمه ولی چقدر، تو این یه ماهه پیر شدم
از چی برات کنم گله، پاهای پر زِ آبله
بگم من از سنگینیِ، دستای زجر و حرمله
تو کوفه و شام، با هر بهونه میزدن
مثل مدینه، با تازیونه میزدن
(میگم با گریه، بابا بابا بابا حسین
عشق رقیه، بابا بابا بابا حسین)3
***
صدای آهِ، منو شنیدی
ولی چرا تو یک طبق، با سر رسیدی
رو نیزه بودی، خودم میدونم
حالا که اومدی برام روضه میخونی
دیدم تو مجلس یزید، تو رو چه بی امون میزد
قرآن میخوندی بر لبت، با چوب خیزرون میزد
(میگم با گریه، بابا بابا بابا حسین
عشق رقیه، بابا بابا بابا حسین)3
***
چند روزیِ که از بابام خبر ندارم
امیدم اینه میاد کنارم
میاد دوباره سرمو رو پاش میذارم
تا کی به عشقِ روی اون، به آسمون نگاه کنم
تا کی برای دیدنش، باید بابا بابا کنم
شبیه زهرا مادرم، محزونم و قدم خمید
از غمِ دوریِ بابام، موی سرم شده سفید
میخونه عمه، میشه شبِ غمت سحر
بابای خوبت میاد به زودی از سفر
(میگم با گریه، بابا بابا بابا حسین
عشق رقیه، بابا بابا بابا حسین)3
***
میگم با اشکام، بابامو میخوام
بیاد ببینه سلسله است به دست و پاهام
بیاد ببینه، دلم کبابه
دیگه جونم به لب رسید تو این خرابه
از این زمونه سیر شدم، به غصهها اسیر شدم
سه سالمه ولی چقدر، تو این یه ماهه پیر شدم
از چی برات کنم گله، پاهای پر زِ آبله
بگم من از سنگینیِ، دستای زجر و حرمله
تو کوفه و شام، با هر بهونه میزدن
مثل مدینه، با تازیونه میزدن
(میگم با گریه، بابا بابا بابا حسین
عشق رقیه، بابا بابا بابا حسین)3
***
صدای آهِ، منو شنیدی
ولی چرا تو یک طبق، با سر رسیدی
رو نیزه بودی، خودم میدونم
حالا که اومدی برام روضه میخونی
دیدم تو مجلس یزید، تو رو چه بی امون میزد
قرآن میخوندی بر لبت، با چوب خیزرون میزد
(میگم با گریه، بابا بابا بابا حسین
عشق رقیه، بابا بابا بابا حسین)3
***
نظرات
نظری وجود ندارد !