یکی دستور میداد، غارتش کنید خواهرش داد میزد، راحتش کنید دافعَ البلایّا سنان سیلی میزنه به کعبه الرّزایا یکی دستور میداد، غارتش کنید خواهرش داد میزد، راحتش کنید دافعَ البلایّا، سنان سیلی میزنه به کعبه الرّزایا غریب گیر آوردنش چیکار کنم خدایا؟ به قتل صبر کشتند، ماه و پشت ابر کشتند آخه واسه اشک کشتند بد کشتند، بد کشتند چشمش سیاهی رفت، راهو اشتباهی رفت توی قتلگاهی رفت گیر افتاد، گیر افتاد به خاک و خون افتاد دست ساربون افتاد زار و نیمه جون افتاد گیر افتاد، گیر افتاد جنگ بالا گرفت نیزه جا گرفت روی تن حسین من تو مردای مست میشد دست به دست پیروهن حسین من پیروهن حسین من وای حسین، وای حسین برای کشتنش وضو میگیرید برای ذبحش بسمالله میگید برای هر ضربه که میزنید چرا؟ به همدیگه تقبّل الله میگید؟ نا مسلمونا آخه این چه اسلامیه تشنه سر میبُرید این چه احکامیه پا گذاشتید روی سینهی امام مُنّ النُتونُکم من الاحَرام (حسین جان، حسین جان)۲ قرآن فاطمه شد زیر و رو فَسَیَعلَّمَ الَذَّینَ الظَّلَموا خدا میبینه بترسید که آه مظلوم میگیره زهرا میبینه بترسید که آه مهموم میگیره کمتر اذّیتش کنید دیگه راحتش کنید نزدیکه سه ساعته توی گوداله (حسین جان، حسین جان)۲