یاسین شدی معظمه‌ی کربلای من

یاسین شدی معظمه‌ی کربلای من

[ محمدرضا بذری ]
یاسین شدی معظمه‌ی کربلای من
گم شد ز دست و پا زدنت، دست و پای من 

اکبرم یک کوچه باز شد که تو زهرا شوی 
خیلی مدینه‌ای شده حال و هوای من 

دیدی خودت چطور غرورم شکسته شد 
دیدی که خنده شد به من و گریه‌های من 

قطعه به قطعه چیدمت آرام پیش هم
سر هم شوی پَیمبر از هم جدای من

نظرات