گریه می‌کنه یه مادر مرثیه خون

گریه می‌کنه یه مادر مرثیه خون

[ سیدمهدی حسینی ]
گریه می‌کنه یه مادر مرثیه‌خون
داره با رباب گهواره رو می‌ده تکون

گریه می‌کنه وقتی که می‌شنوه حرم
ناله می‌زدن به خیمه‌ها آب برسون

تشنه کنار دریا آبی نخوردی آخر
تو سربلندم کردی شیرم حلالت مادر

یوماه یوماه آب از خجالتِ تو آب شد
یوماه یوماه مشکت شرمنده‌ی رباب شد

تشنه بودی و نخوردی از آبِ فرات
تشنه جون دادی بمیره مادرت برات

تیر حرمله نذاشت به خیمه برسی
ماه من بگو چی اومده سرِ چشات

وقتی جلو چشمات بود عکس لبای اصغر
بی‌آب نرفتی خیمه شیرم حلالت مادر

یوماه یوماه رفتی تو خیمه قحطِ آب شد
بی تو زینب راهیِ مجلس شراب شد

حرف غیرتت شده زبون‌زدِ همه
غیرتو چه خوب نشون دادی تو علقمه

آرزومه که منو شفاعتم کنی
روز محشرت که هستی پیش فاطمه

الحق که عباسی و بودی قدِ یه لشکر
بودی پناه زینب شیرم حلالت مادر

یوماه یوماه بعد از داغت واویلتا شد
یوماه یوماه بعد از تو زینب بی‌پناه شد

یَلِ اُمِّ بنین...

نظرات