چی بگم چطور بگم که ممنونم ازت خدا شب قدری منو باز آوردی و زدی صدا حالا که خودت منو آوردی پس یه کاری کن مشکلم حل بشه و بشی دیگه ازم رضا آه مشکل من اینه دلم خیلی سیاهه به روی شونهم کولهباری از گناهه مشکل من عمریه که همش تباهه آه مشکل من اینه اسیر دست دنیام مشکل من اینه که خیس نمیشه چشمام برای من عادی شده بار گناهام یا ربنا یا ربنا الهی العفو میتونستی بزنی ولی بهم امون دادی مهربونیت و به این بندهی بد نشون دادی خیلیا پارسال بودند نیستن ولی تو باز به من واسهء آدم شدن بازم بهم زمون دادی آه مُردن فراموشم شده من بیخیالم ببین کم آوردم خدا خرابه حالم به حالوروز ناخوشم دارم مینالم آه مردم از این حال دلم خبر ندارن وقتی بمیرم نه غمین نه بی قرارن رو سنگ غسال خونه جسمم و میزارن روضه: موقع نماز صبح شد کوفه شهر پربلا شد پُره خون صورت و عمامهی شیر خدا از خدا بیخبری آتیش به جون همه زد مثل زهرا تو کوچه زدن علی رو بیهوا آه محراب مسجد توی موج خون نشسته لختههای خون پلکای علی رو بسته سر آقا تا زیر ابروها شکسته آه ناله زد آقا که به آرزوم رسیدم منکه از آدمای دنیا خیر ندیدم از دوری فاطمه داشتم میبریدم کانال نوحه مجمع الذاکرین